سره راهِ تو نشستم ، شاید اینجوری بیوفته ، به زیره پایِ تو چشمم
سرمو پایین گرفتم ، واسه ی اینکه نیوفته ، توی چشمایِ تو چشمم
چه جوری دور از تو بودم ، منی که با خونوادت ، دلم عمری آشنا بود
تازه فهمیدم آقا جون ، که تویِ باطلِ محضر ، بخدا حق با شما بود
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
راهتو من بسته بودم ، وای اگه چشای زینب ، منِ گُم راه ُ ببینه
حق داری بهم بگی که ، مادرم ایشالا روزی ، به عزای من بشینه
دوست دارم توی سپاهت ، با اجازه ی رقیه ، بتونم یه جوری جا شم
بزار اولین کسی که ، واسه تو میره به میدون ، منِ توبه کرده باشم
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
شرمندتم حسین جان..
حالا که لشگر دشمن ، توی جنگِ نابرابر ، منو میکُشه به هر حال
منو پیش مرگِ خودت کُن ، جای تو بزار که اصلا ، من برم میونِ گودال
بزار جای اکبرِ تو ، اونکه میشه اربن اربا ، من باشم میونِ میدون
بزار اون سری که میره ، روی نی منزل به منزل ، سرِ حرّ باشه آقا جون
من دلم میخواد شبیه ، داداشت توی شریعه ، دوتا دست ُو جا بزارم
شاید اینجوری بتونم ، دلِ زینب ُو روباب ُو ، یه کمی بدست بیارم..
دیدگاه